داستان‌ کار در مقابل داستان‌ کاربر (بخش سوم)

29 آذر 1401

چه مواقعی از داستان‌های کار استفاده کنیم

وقتی‌ می‌خواهیم درباره زمان استفاده از داستان کار تصمیم‌گیری کنیم، فکر می‌کنم توجه کردن به نقاط قوت منحصر به فرد هر دو داستان‌ کار و داستان کاربر مهم باشد.

هنوز هم داستان‌های کاربر را برای محصول‌هایی که کاربران بسیار متفاوتی دارند سودمندتر می‌دانم و درک عمیق این کاربران مهم است. به همین دلیل است که داستان‌های کاربر با عبارت «به عنوان …» شروع می‌شوند. چون شروع داستان کاربر با این عبارت باعث ارجحیت کاربر نسبت به سایر بخش‌ها می‌شود. در داستان‌های‌ کاربر، «شخص» اجراکننده داستان شاید به مهمی «کاری» باشد که آن را انجام می‌دهد.

اما در داستان کار، لزوماً مهم نیست چه کسی داستان را اجرا می‌کند. به همین دلیل داستان‌‌های کار برای محصولی که کاربرانش نیازهای بسیار متفاوتی ندارند گزینه بهتری است.

اگر تا کنون مجموعه‌ای طولانی از داستان‌های کاربر را نوشته‌اید و هر کدام را با عبارت «به عنوان کاربر …» شروع کرده‌اید، با این مسئله مواجه شده‌اید؛ وقتی مجموعه بزرگی از داستان‌های کاربر همگی با عبارت «به عنوان کاربر …» شروع می‌شوند، شما مجموعه‌ای از داستان‌هایی را دارید که کاربر در آن‌ها اهمیت زیادی ندارد.

در نتیجه نوشتن آن‌ها در قالب داستان‌های کار به جای داستان‌های کاربر سودمند خواهد بود. با انجام این کار زمان اجرای داستان نیز در آن گنجانده می‌شود. در بعضی موارد، دانستن زمان اجرای داستان شاید مهم‌تر از این باشد که بدانیم چه کسی آن را اجرا خواهد کرد.