ترکیب نقاط قوت داستانهای کار و داستانهای کاربر
بنا بر این میتوانیم داستانهای کار و کاربر را با هم ترکیب کنیم زیرا هر یک نقاط قوتی دارند. با این کار مزایایی آنها در یک داستان تجمیع میشود. بیاید داستانهای مربوط به کد پستی را بازبینی کنیم و چگونگی ترکیب آنها را ببینیم. به داستان کار زیر توجه کنید.
داستان کار:
وقتی در حال جست و جو با کد پستی هستم، میخواهم وارد کردن کد معتبر الزامی باشد، بنا بر این وقتام را برای جست و جوی کد پستیای که بیشک اشتباه است هدر نمیدهم.
اصلاً معلوم نیست چه کسی داستان را اجرا میکند. آیا کاربر معمولی است؟ آیا مدیر سایت است؟ آیا شخص دیگری است؟ اصلاً چیزی به ما گفته نشدهاست. میتوانیم داستان کار را با اضافه کردن عنوان نقش به بخش دوم آن گسترش دهیم اگر تصور میکنیم اجراکننده آن برای ما مهم است. این کار داستان ما را تغییر میدهد.
داستان کار:
وقتی در حال جست و جو با کد پستی هستم، به عنوان خریدار میخواهم وارد کردن کد معتبر الزامی باشد، بنا بر این وقتام را برای جست و جوی کد پستیای که بیشک اشتباه است هدر نمیدهم.
تغییر کاملاً واضح است. همان طور که میبینید کلمه «میخواهم» را به عبارت «من به عنوان خریدار میخواهم» تغییر دادهام.
این کار را میتوانیم برای داستان کاربر هم انجام دهیم. داستان اولیه و دستنخورده به صورت زیر است:
داستان کاربر:
به عنوان کاربر، میخواهم ملزم به وارد کردن کد پستی معتبر باشم، برای اینکه وقتام را برای جست و جوی کد پستیای که بیشک اشتباه است هدر ندهم.
برای استفاده از مزایای داستان کار عبارتی را اضافه میکنیم که نشان میدهد داستان چه زمانی توسط کاربر اجرا میشود. این کار داستان ما را تغییر میدهد.
داستان کاربر:
به عنوان کاربر وقتی در حال جست و جو با کد پستی هستم، میخواهم ملزم به وارد کردن کد پستی معتبر باشم، برای اینکه وقتام را برای جست و جوی کد پستیای که بیشک اشتباه است هدر ندهم.
داستانهای کار و کاربر اصلاحشده از نظر معنایی یکساناند. انتخاب یکی از این دو بر عهدۀ شماست. من شخصاً داستان کاربر اصلاحشده را بر داستان کار اصلاحشده ترجیح میدهم زیرا داستان را با اول شخص آغاز میکند. در جای دیگری نوشتهام که آغاز شدن داستان کاربر با اول شخص چه فایدههایی دارد.
چه مواقعی از داستانهای کار استفاده کنیم
بنا بر این چه مواقعی باید هر یک از داستانهای کار و کاربر را بر دیگری ترجیح دهید؟
اول، هر یک عالی هستند و مزایای خود را دارند. من در طول هر هفته تعدادی داستان کاربر و تعدادی داستان کار مینویسم. هر دوی این تکنیکها کاملا سازگار هستند و دلیلی وجود ندارد که آنها را به صورت انحصار متقابل[1] ببینید.
اگر محصولتان کاربرانی دارد که نیازهایشان فرق چشمگیری دارد، داستانهای کاربر را پیشنهاد میکنم. همچنین تاکید اضافی داستان کاربر روی کسی که داستان را انجام میدهد منجر به بینشهایی درباره رفتار کاربر میشود.
اگر محصولتان کاربرانی دارد که نیازهایشان فرق چشمگیری ندارد، شاید داستانهای کار رهیافت بهتری باشند.
ترکیب داستانهای کار و کاربر در یک بکلاگ محصول نقطه شروع خوبی است (یعنی در بکلاگ محصول هم داستان کاربر داشته باشیم و هم داستان کار). به جای نوشتن دستهای از داستانها که همگی با عبارت «به عنوان کاربر … » شروع میشوند اقدام به نوشتن داستانهای کار کنید.
مترجم: علیرضا افشار
منبع: www.mountaingoatsoftware.com
عنوان مقاله: Job Stories Offer a Viable Alternative to User Stories
[1] Mutually Exclusive