روش اُ کِی آر (اهداف و نتایج اصلی) [1] در سالهای اخیر محبوبیت تازهای به دست آورده است. در نتیجه، سؤالهایی از قبیل «آیا میتوان اُ کِی آر را در مدیریت محصول به کار برد؟» و «چگونه میتوان اُ کِی آر را در مدیریت محصول به کار برد؟» را به طور مکرر میپرسند. در مقاله حاضر نظرم را در این مورد با شما در میان میگذارم.
لب مطلب اُ کِی آر
اُ کِی آرها روشی برای تنظیم[2] و پیگیری[3] اهدافاند. بخش «هدف» میگوید به چه چیزی قرار است برسیم. بخش «نتایج اصلی» میگوید چگونه هدف را برآورده میکنیم. برای نمونه، هدف را میتوانیم «افزایش مشارکت» در نظر بگیریم. نتایج اصلی را میتوانیم مواردی از قبیل «کاربران فعال روزانه تا 20 درصد افزایش یابند»، «طول جلسه به طور میانگین به اندازه 10 درصد افزایش یابد» و «تا 30 ژوئن 2021 به هدف برسیم» در نظر بگیریم.
اُ کِی آرها را میتوانیم برای ایجاد اهداف زنجیرهای استفاده کنیم- اهدافی که به طور روشمند[4] با هم ارتباط دارند. این کار با در نظر گرفتن نتایج اصلی سطح بالا به عنوان اهداف سطح پایین قابل انجام است. همان طور که نمونه زیر نشان میدهد.
شکل 1: اُ کِی آرهای زنجیرهای
در نمونه بالا نتیجه اصلیِ «کاربران فعال روزانه تا 20 درصد افزایش یابند» به هدفی با نتایج اصلی «افزودن ویژگی آلفا» و «پیادهسازی ورود خودکار» تبدیلشده است. در نتیجه اُ کِی آرها به هم وصل شدهاند.
گفتنی است که اُ کِی آرها در ابتدا توسط اَندی گِرووِ[6] در شرکت اینتل[7] در دهه 1970 برای تسهیل «اجرای عالی»[8] ابداع شدند. آنها به افراد کمک میکردند تا اهداف سخت و قابل اندازهگیری تعیین کنند و بتوانند آشکارا برآورده شدن این اهداف را تشخیص دهند. من هم اُ کِی آر را دقیقا به این صورت در دهه 1990 در شرکت اینتل تجربه کردم.
مترجم: علیرضا افشار
منبع: www.romanpichler.com
عنوان مقاله: OKRS In Product Management
[1] (OKRs (Objectives and Key Results
[2] Setting
[3] Tracking
[4] Systematically
[5] Auto Login
[6] Andy Grove
[7] Intel
[8] excellent execution